بروزترین پیامک

این روزها بیشتر از هر زمانی

دوست دارم خودم باشم!!

دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است

همین ...


تنهایی یعنی یه وقت هایی هست

میبینی فقط خودتی و خودت

رفیق داری! همدرد نداری

خانواده داری! حمایت نداری

عشق داری! تکیه گاه نداری

مثل همیشه همه چی داری و ...


بهانه گیر زبانم نفهم ...

دلم را میگویم

آخر تو را از کجا بایش بیاورم ... !


لبخند بد نیست ، خنده خوبه

قهقهه عالیه ، حتی گریه هم

خوبه و آرومت میکنه ، اما

لعنت به بغض ...


این روزها پاهایم عجیب درد میکند

در خیالم با تو قدم میزنم

از دل شب تا خود صبح ..

شاید دلیل پادردهایم همین باشد

نمیدانم!


چه شب ساکتی انگار هیچکس
تو دنیا نیست ، شاید هم

کسی تو دنیای من نیست!


تو میدانی

حتی اگر کنارم نشسته باشی

باز هم دلتنگ تو هستم

حالا ببین نبودنت ، با من چه میکند.


گاهی اوقات دلم میخواهد

خرمایی بخورم و برای خود

فاتحه ای بفرستم ، شادیش

ارزانی کسانی که رفتنم

را لحظه شماری میکردند!؟!


ساده لباس بپوش و ساده راه برو

اما در برخورد با دیگران ساده باش

زیرا سادگی ات را نشانه میگیرند

برای درهم شکستن غرورت


تنهایی نام دیگر پاییز است

هرچه عمیق تر

خاطره برگ ریزانت بیشتر ...


آمدی جان به قربانت ولی حال چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوش داروییو بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟


چشم هایم به در خشک شد

منتظرت بودم نمیدانستم

روز تولدم را از یاد برده ای

تولدم مبارک ...


برای همه پاییز با مهر

شروع میشه اما پاییز

زندگی من جایی شروع شد

که مهر تو تموم شده بود ...


غرورم حتی تورا جور
دیگری دوست دارد..
به تو که میرسد
بی صدا میشکند...

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را یادت را اسمت را
اما فقط قلبم پر شد از
خط خطی های عاشقانه

امروز خاطرات را سوزاندم
اما بوی خوش هیزمش
بیقرارم کرد ، دلتنگت شدم ...

دلتنگی هایم به تو رفته اند
آرام می آیند در دل می نشینند
دیگر نمیروند ...

تلخی روزگار اینه که
خیلی چیزارو میشه خواست
ولی نمیشه داشت ...

پاییز را دوست دارم
چون معفم میکند از پنهان کردن
دردی که در صدایم می پیچد
اشکی که در نگاهم می چرخد
و همه فکر می کنند
سرما خورده ام ...

خسته ام از او
تنها ضمیر غایبی که
مدام در من
حاضر است ..

زیبایی
عاشقی
لطیفی
اما
نافت را با دلتنگی بریده اند
پاییز ...

زنگ پشت زنگ ...
آخر صدای یخ زده زنی میگوید
مشترک مورد نظر
در دسترس نمیباشد
کسی اگر دوستت داشته باشد
و بخواهدت همیشه مهربان
و در دسترس است
به همین سادگی!

دلتنگم و خورشید که دربیاید
بیشتر ...
دیگر اثری از ردپای
من و تو
در این جاده برفی
نخواهد ماند!

روزی میرسد بی هیچ خبری با
کوله بار تنهاییم در جاده های
بی انتهای این دنیای عجیب راه
خواهم افتاد من که غریبم چه
فرقی میکند کجای این دنیا باشم
همه جای جهان
تنهایی با من است ...!

همیشه حسرت داشت تو همراهم بودی
اما دو دلیل داشت که طرفت نیام :
غرور و ترس از جواب رد ..

یک روز خیلی بد رفتنم را
برای همیشه باور خواهی کرد
نا امید خواهی شد
مثل یک خاطره ی غریب
تلخ و شیرین ولی دور ...
خیلی دور .

باورم شد
امروز باورم شد ..
تو خسته تر از آن بودی که
بفهمی دوستت داشتم
از من که گذشته
اما هرجا که هستی
خسته نباشی ...

وقتی تو نیستی
من هم تنهاترین
اتفاق بی دلیل زمین ام!!!

آدمهای تنها
آدمهای سختگیری نیستن
فقط آدم سخت گیر میارن ...!

یادت باشد من اینجا
کنار رویاهای زودگذر
به انتظار آمدن تو
خط های سفید جاده را
می شمارم ...!

شده ام شنبه
همه میخواهند
از من شروع کنند
برای ترک کردن ...

نمیدانم چه کسی
دست اتفاق های خوب
زندگی را گرفت
که دیگر نمی افتند.

زندگی بی تو
چه فرقی میکند
با مرگ ، وقتی نیستی
هیچ چیز نیست
هیچ چیز!

آمدنت را حیران بمانم
یا رفتنت را مات بنگرم
باد آورده را باد میبرد ، قبول
دلم را که باد نیاورده بود ...

مراقب حرفهایتان باشید
وقتی زده شدند
فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن ...

تفنگ توی دست
فقط یه وسیله است
این قلبای سنگی
هستن که آدمارو
میکشن!

خستگی را زندگی کرده ام
میخواهم کمی هم زندگی را
خسته کنم!

پرواز کرد عاقبت
ماهی که شوری دریا
برای نمک گیر
کردنش کافی بود!

دلتنگ که باشم ساده ترین
حرف اشکم را در می آورد..
یاد تو که جای خو دارد!

تنهایی یعنی وقتی دستت
یه خراش کوچیک برمیداره زار
زار گریه کنی! نه چون درد داره
چون همیشه یه بغض آماده
ترکیدن داری ...

معلم گفت فعل را صرف کن
گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی...
کلاس را فرا گرفت
بغض گلویم را فشرد
بغضم را شکستم و گفتم :
دلم را شکست و رفت
غرورم را له کرد و رفت
عشقم را بی رحمانه
رها کرد و رفت ...
او برای همیشه رفت
رفت
رفت

برایت گردنبندی از گریه
خریدم ، یادت باشد فراموش
نکنی گریه هایم گردن توست

گاهی دلت میخواد همه بغضهایت از
توی نگاهت خونده بشن
میدونی که جسارت
گفتن کلمه ها رو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری
یا جمله ای مثل : چیزی شده؟
اونجاست که بغضت رو با لیوان
سکوت سر میکشی و با لیخندی
سرد میگی نه ، هیچی

من مانده ام با یاد تو
و بغضی که لگد میزند
بر خنجره ای پا به ماه

سخت است بغض داشته باشی و
بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز
صدای کسی که دیگر نیست